کلبه ی رویایی
چند وقتی بود دخملی خیلی حوصله اش سر میرفت و همش بهونه میگرفت که بریم مهمونی و بیرون ولی از اونجایی که ما اینجا فامیل خاصی ندارم و بیشتر وقتا هم خونه ایم واقعا کلافه میشدم تا اینکه... سعیده جون همسایه مهربونم پیشنهاد داد که دخملیا رو (هلنا و یاسمین) رو ببریم مهد زحمت پیدا کردن یه مهد خوب هم افتاد گردن خودش تا بلعخره مهد کلبه ی رویایی از بین مهدهای مختلف انتخاب شد روز اولی که دخملا رو بردیم نمای بیرونی مهد کلاس رنگین کمون عشقولانه های هلنایی و ترنم+آرین هلنا.یاسمین.محمد پارسا اینم وسایلایی که خواستن بگیریم حدودا 100 تومن شد چند باری که رفتم مهد دیدم بچه ها فقط از دفتر نقاشی بزرگ...