کلبه ی رویایی
چند وقتی بود دخملی خیلی حوصله اش سر میرفت و همش بهونه میگرفت که بریم مهمونی و بیرون ولی از اونجایی که ما اینجا فامیل خاصی ندارم و بیشتر وقتا هم خونه ایم واقعا کلافه میشدم
تا اینکه...
سعیده جون همسایه مهربونم پیشنهاد داد که دخملیا رو (هلنا و یاسمین) رو ببریم مهد زحمت پیدا کردن یه مهد خوب هم افتاد گردن خودش تا بلعخره مهد کلبه ی رویایی از بین مهدهای مختلف انتخاب شد
روز اولی که دخملا رو بردیم
نمای بیرونی مهد
کلاس رنگین کمون
عشقولانه های هلنایی و ترنم+آرین
هلنا.یاسمین.محمد پارسا
اینم وسایلایی که خواستن بگیریم حدودا 100 تومن شد
چند باری که رفتم مهد دیدم بچه ها فقط از دفتر نقاشی بزرگ وابرنگ و رنگ انگشتی استفاده میکردن از خاله شادی که پرسیدم با خنده میگه نه که لیست وسایل کلاسا قاطی شده یه خورده از چیزای که خریدین لازم ندارن حالا اشکال نداره که منم اینجوری
کاردستی دخملی که قبل از خرید وسایلاشون میاوردن خونه دیگه میذارن توی کلیر بوک
رنگ آمیزی و پازل
اسب
زنبوری با استفاده از لیوان یک بار مصرف