ما برگشتیم
بلعخره بعد از یک ماه و اندی برگشتیم
بله دیگه اسباب کشی ها و اینور و اونور گذاشتن ها هم تموم شد
اینقده دلم واسه اینجا و شماها تنگ شده بود واسه دوستای خوبم وفسقلی های خوشگلتون
حیاط مجتمع عمه طیبه
ما از 20 تا 23 اردیبهشت درگیر اسباب کشی بودیم خیلی سخت بود شاید واسه اینکه شیطونی های هلنا هم بهش اضافه شده بود تو این شرایط خیلی هم بهم وابسته شده بود حتی بدون من با باباش هم بیرون نمیرفت
وسایلامو خودمون دوتایی با شوهر خوبم جمع کردیم تمیز کردن و شستن خونه هم بیشترش روی دوش شوهری بود همچین خونه رو تمیز کرده بود که هیچی نداشتم بگم
دخملی اماده واسه رفتن به پارک راه آهن
ظرف و ظروفای شکستنی رو هم دوتایی بردیم و با هم چیدیم توی کابینتها هلنا هم اینقده اب بازی و شیطونی میکرد که وقتی میخوابید یه دو سه ساعتی فرصت داشتیم
واسه بردن وسایلای بزرگ خونه و اصل کاری رو بابا جونم و مامان جونم و دو تا خواهرام اومدن کمکم خدا خیرشون بده اگه اونا نبودن شاید به این زودیا تموم نمیشد فداشون شم تمام کارها رو واسم کردن و رفتن وقتی رفتن دیگه هیچ کاری نداشتم دست گلشون درد نکنه
اخرین روهای خونه اجاره ای
یک ماهی شد تا تونستیم تلفن بگیریم مدیر مجتمع خیلی اذیت میکرد اخرش مجبور شدیم دل به دلش بدیم
شیطونی های دختر خونه
اوایلی که اومدیم اینجا اخلاق هلنا خیلی عوض شده بود بد اخلاق.لجباز .بهونه گیرو فوق العاده وابسته به من حتی وقتی میخواستم حموم کنم دم در مینشست تا بیام بیرون با مشاور که حرف زدم واسم گفت به خاطر عوض شدن محیط زندیگتونه
در راه بردن وسایل اضافه به شهرستان با ماشین مغازه به قول هلنا(ماشین کارگری)
بعد از ظهرا میبردمش پایین تو محوطه اوایل خوب بود ولی کم کم اینقده هوا گرم شد که دیگه نمیشد بریم بیرون
بهونه هاش هم بیشتر از قبل میشد تا با یکی از همسایه های بلوک خودمون دوست شدیم یه دختر کوچولوی ناز داره به اسم یاسمین یکی دو باری رفتیم و اومدیم تا بهم پیشنهاد داد که بچه ها رو ببریم مهد اخه دختر خودشم خیلی وابسته ست
ابتکار دخملی با گذاشتن توپ زیر چادر و خانم حلزون شدن
به شوهری که گفتم خیلی استقبال کرد سعیده جون هم گشت و گشت یه مهد عالی به اسم کلبه ی رویایی رو پیدا کرد بچه ها رو ثبت نام کردیم زحمت رفت و امدشون هم گردن سعیده جون
از اون روز اخلاق هلنا خیلی خوب شده واسه همهی چی اول اجازه میگیره بهونه گیریاشم کمتر شده خلاصه من واسم خودم تنهایی حال میکنم
اماده و حاضر برای رفتن خرید
یه تفلد کوشولو هم واسش گرفتیم که ایشالله توی پست بعدی میذارمش
چقده طولانی شد ایشالا که خسته نشده باشین
دخملی که اینروزا یه کم موهاش بلند شده عاشق اینه که موهاش با کش پروانه ی ببنده
اهنگ وب انتخاب جیجمل خانوم حالشو ببرین