هلنا جونهلنا جون، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

دختری دارم شاه نداره

ما برگشتیم

1393/4/18 16:53
نویسنده : مامان گلاب
1,215 بازدید
اشتراک گذاری

بلعخره بعد از یک ماه و اندی برگشتیم

بله دیگه اسباب کشی ها و اینور و اونور گذاشتن ها هم تموم شد

اینقده دلم واسه اینجا و شماها تنگ شده بود واسه دوستای خوبم وفسقلی های خوشگلتون

حیاط مجتمع عمه طیبهبوس

ما از 20 تا 23 اردیبهشت درگیر اسباب کشی  بودیم خیلی سخت بود شاید واسه اینکه شیطونی های هلنا هم بهش  اضافه شده بود تو این شرایط خیلی هم بهم وابسته شده بود حتی بدون من با باباش هم بیرون نمیرفت

وسایلامو خودمون دوتایی با شوهر خوبم جمع کردیم تمیز کردن و شستن خونه هم بیشترش روی دوش شوهری بود همچین خونه رو تمیز کرده بود که هیچی نداشتم بگم

دخملی اماده واسه رفتن به پارک راه آهنقوی

ظرف و ظروفای شکستنی رو هم دوتایی بردیم و با هم چیدیم توی کابینتها هلنا هم اینقده اب بازی و شیطونی میکرد که وقتی میخوابید یه دو سه ساعتی فرصت داشتیم

واسه بردن وسایلای بزرگ خونه و اصل کاری رو بابا جونم و مامان جونم و دو تا خواهرام اومدن کمکم خدا خیرشون بده اگه اونا نبودن شاید به این زودیا تموم نمیشد فداشون شم تمام کارها رو واسم کردن و رفتن وقتی رفتن دیگه هیچ کاری نداشتم دست گلشون درد نکنه

اخرین روهای خونه اجاره ایمتنظر

یک ماهی شد تا تونستیم تلفن بگیریم مدیر مجتمع خیلی اذیت میکرد اخرش مجبور شدیم دل به دلش بدیم

شیطونی های دختر خونه خنده

اوایلی که اومدیم اینجا اخلاق هلنا خیلی عوض شده بود بد اخلاق.لجباز .بهونه گیرو فوق العاده وابسته به من حتی وقتی میخواستم حموم کنم دم در مینشست تا بیام بیرون  با مشاور که حرف زدم واسم گفت به خاطر عوض شدن محیط زندیگتونه

در راه بردن وسایل اضافه به شهرستان با ماشین مغازه به قول هلنا(ماشین کارگری)خندونک

بعد از ظهرا میبردمش پایین تو محوطه اوایل خوب بود ولی کم کم اینقده هوا گرم شد که دیگه نمیشد بریم بیرون

بهونه هاش هم بیشتر از قبل میشد تا با یکی از همسایه های بلوک خودمون دوست شدیم یه دختر کوچولوی ناز داره به اسم یاسمین یکی دو باری رفتیم و اومدیم تا بهم پیشنهاد داد که بچه ها رو ببریم مهد اخه دختر خودشم خیلی وابسته ست

ابتکار دخملی با گذاشتن توپ زیر چادر و خانم حلزون شدنبوسمحبت

به شوهری که گفتم خیلی استقبال کرد سعیده جون هم گشت و گشت یه مهد عالی به اسم کلبه ی رویایی رو پیدا کرد بچه ها رو ثبت نام کردیم زحمت رفت و امدشون هم گردن سعیده جون

از اون روز اخلاق هلنا خیلی خوب شده واسه همهی چی اول اجازه میگیره بهونه گیریاشم کمتر شده خلاصه من واسم خودم تنهایی حال میکنم

اماده و حاضر برای رفتن خریدزیبا

یه تفلد کوشولو هم واسش گرفتیم که ایشالله توی پست بعدی میذارمش

چقده طولانی شد ایشالا که خسته نشده باشین

دخملی که اینروزا یه کم موهاش بلند شده عاشق اینه که موهاش با کش پروانه ی ببندهبغل

اهنگ وب انتخاب جیجمل خانوم حالشو ببرینجشنتشویق

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (11)

مامان جوجه طلا
19 تیر 93 0:46
سلام عزیزم برای اسباب کشی و خونه ی نو تبریک میگم امیدوارم خاطرات خوشی رو تجربه کنید. از دست بچه ها یه روز خوبن یه روزه یه طور دیگهولی داشتنشون یه دنیا می ارزه. خوب کاری کردی فرستادیش مهد پارمیس هم وقتی من میرم حمام همینطور گریه میکنه بابا بهش میگم دودقیقه ایی میام بیرون کار دارم ول کن نیست، اخه با پارمیس که برم یک ساعت طولش میده دختر ماهتو ببوس تولدش هم مبارک عکس فراموش نشه منتظرم. بوسسسسسسسسسسسسسسسسس
مامان گلاب
پاسخ
سلام خانم مرسی عزیزم ایشالله هر کسی خونه ندار خونه دار بشه هلنایی هم همینجوره اگه با خودم ببرمش یه روز کامل هم باشه باز کمه چند وقتی اول اونو میبم بعد خودم میرم مچشم حتما شما پارمیس جون نازمو ببوس عکسای تولدشم به روی چشم
سپیده مامان درسا
19 تیر 93 1:11
سلام خانومی ، خدا حفظش کنه گل دختر نازو واستون ممنون که بهمون سر زدین و لینکمون کردین ، شما هم با افتخار لینک شدین انشالله همیشه خوشبخت و شاد زندگی کنین در کنار هم خونه ی نو هم مبارک باشه ...
مامان گلاب
پاسخ
سلام بانو ممنونم همینطور درسای ناز رو مرسی دوست خوبم بازم پیشمون بیا
سپیده مامان درسا
20 تیر 93 1:11
بوس برای هلنای ناز و مامانی مهربونش
مامان گلاب
پاسخ
فدات شم سپیده جونم
مامان فرنيا
21 تیر 93 10:19
عزيزم خانه نو مبارك باشه باسلامتي انشالله پر بشه از خاطرات خوب و شيرين
مامان گلاب
پاسخ
مرسی فرشته جون ایشالله به زودی ما به شما تبریک بگیم
مامان فرنيا
21 تیر 93 10:21
حلزون خوشگل خيلي خوبه كه هلنا جون را گذاشتيد مهد كودك و دست همسايه هم درد نكنه بخاطر بردن و آوردن بچه ها
مامان گلاب
پاسخ
اره واقعا این موقعها ست که میگن همسایه خوب از فامیل بهتره
مامان زینب
22 تیر 93 1:46
سلام مامان گلاب وووووووووو چقدر آپیدی ومنه بیوفا نیومدم چشممونم به جمالت روشن شد خانومی
مامان گلاب
پاسخ
سلام عزیزم الان که اومدی خوش اومدی بانو
خاله سیما و دخملش
23 تیر 93 1:01
سلام خواهرررر خوبی هلنا که میدونم مث همیشه آتیش میسوزونه جای من ببوسش دلم براتون تنگ شده
مامان گلاب
پاسخ
سلام عزیز دلم چشمم به جمالت روشن شد خواهری دل به دل راه داره عسیسم پس ادرس وب جیجر خاله کو؟!!!!
سپیده مامان درسا
24 تیر 93 13:07
مامان گلاب جون خوبی گل دختر نازمون خوبه ، چه خبرا
مامان گلاب
پاسخ
مرسی فدات شم شما خوبی درسای نازمو ببوس
مادر(رادین و راستین)
26 تیر 93 1:32
به به به سلامتی ........... خونه نو مبارک باشه ......... انشالله با دل خوش هزار ماشالله به هلنا جون ........ خوب سرتون رو گرم کرده ها
مامان گلاب
پاسخ
مرسی عزیزم اره واقعا از دست این وروجک وقت سر خاروندن نداریم
مادر(رادین و راستین)
26 تیر 93 1:32
خانمی ممنون از حضورت و همدردی و احوالپرسیت انشالله همیشه سلامت باشی
مامان گلاب
پاسخ
فدات شم وظیفه ست گلم
مامان صفورا
4 مرداد 93 19:30
مبارکه ایشالا با دل خوش از خونه ی جدیدتون استفاده کنید خیلی خوب شد که از مستاجری راحت شدید دخترمونو بوسش کن وابستگی دخترتم گذراست نگران نباش عزیزم